گلاب گیرنده. آنکه گلاب تهیه کند: و مثال برآمدن و باز فرودآمدن این بخارها و رطوبت ها همچون کارگاه گلابگیران است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به گلابگر شود
گلاب گیرنده. آنکه گلاب تهیه کند: و مثال برآمدن و باز فرودآمدن این بخارها و رطوبت ها همچون کارگاه گلابگیران است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به گلابگر شود
زمین پست که آب در آن جمع شود. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : ما از شراب لعل بهمت گذشته ایم سیلاب گیر نیست زمین بلند ما. صائب (دیوان چ امیری فیروزکوهی ص 57)
زمین پست که آب در آن جمع شود. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : ما از شراب لعل بهمت گذشته ایم سیلاب گیر نیست زمین بلند ما. صائب (دیوان چ امیری فیروزکوهی ص 57)
مقراضی که گل شمع و چراغ را بدان گیرند. (آنندراج). مقراضی که با آن گل فتیلۀ چراغ برند. گاز: خاکساران ز اغنیا محتاج همراهی نیند شمعدان گل کجا دربند گل گیر طلاست. میرزا عبدالغنی (از آنندراج)
مقراضی که گل شمع و چراغ را بدان گیرند. (آنندراج). مقراضی که با آن گل فتیلۀ چراغ برند. گاز: خاکساران ز اغنیا محتاج همراهی نیند شمعدان گل کجا دربند گل گیر طلاست. میرزا عبدالغنی (از آنندراج)
دهی است از دهستان یک مهد بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری راه شوسۀ مسجدسلیمان به هفتگل. هوای آن سرد و دارای 1500تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن اتومبیل رو است. پاسگاه ژاندارمری دارد و ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان یک مهد بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری راه شوسۀ مسجدسلیمان به هفتگل. هوای آن سرد و دارای 1500تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن اتومبیل رو است. پاسگاه ژاندارمری دارد و ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گلاب گیرنده. گلاب کش: گل گفت به از لقای من رویی نیست چندین ستم گلابگر باری چیست بلبل به زبان حال با او گفتا یک روز که خندید که سالی نگریست. خیام. و رجوع به گلابگیر شود
گلاب گیرنده. گلاب کش: گل گفت به از لقای من رویی نیست چندین ستم گلابگر باری چیست بلبل به زبان حال با او گفتا یک روز که خندید که سالی نگریست. خیام. و رجوع به گلابگیر شود
آن که افسار مرکب خود را به دست گیرد، کسی که برای احترام افسار مرکب شخصی را به دست گیرد تا او فرود آید، جایی که در آن لگام مسافران را گیرند تا ایشان را مجبور به فرود آمدن کنند به قصد ایذاء یا سرقت: خنیفقیان دیهی بزرگ است... از آن جا تا فیروز آباد سخت راه دشوار است همه تنگها و کوهستان درشت و لگام گیرهاست
آن که افسار مرکب خود را به دست گیرد، کسی که برای احترام افسار مرکب شخصی را به دست گیرد تا او فرود آید، جایی که در آن لگام مسافران را گیرند تا ایشان را مجبور به فرود آمدن کنند به قصد ایذاء یا سرقت: خنیفقیان دیهی بزرگ است... از آن جا تا فیروز آباد سخت راه دشوار است همه تنگها و کوهستان درشت و لگام گیرهاست
آنچه گل چیزی را بگیرد، برای جلوگیری از پخش شدن گلهایی که بر اثر دوران چرخهای وسایل نقلیه (اتومبیل دوچرخه و غیره) بخارج پرتاب میشود آلتی در آنها تعبیه شده که بصورت قاب محدب دایره یی شکل روی چرخها را میپوشاند. گلگیر بوسیله مهره هایی که به بست گلگیر معروف است روی بدنه اتومبیل یا وسیله نقلیه دیگر نصب میشود. نوعی مقراض که بوسیله آن گل شمع و چراغ را گیرند: خاکساران زاغنیا محتاج همراهی نیند شمعدان گل کجا در بند گلگیر طلاست ک (عبدالغنی قبول)
آنچه گل چیزی را بگیرد، برای جلوگیری از پخش شدن گلهایی که بر اثر دوران چرخهای وسایل نقلیه (اتومبیل دوچرخه و غیره) بخارج پرتاب میشود آلتی در آنها تعبیه شده که بصورت قاب محدب دایره یی شکل روی چرخها را میپوشاند. گلگیر بوسیله مهره هایی که به بست گلگیر معروف است روی بدنه اتومبیل یا وسیله نقلیه دیگر نصب میشود. نوعی مقراض که بوسیله آن گل شمع و چراغ را گیرند: خاکساران زاغنیا محتاج همراهی نیند شمعدان گل کجا در بند گلگیر طلاست ک (عبدالغنی قبول)